هفت ماهگی و مسافرت
دخمل طلای مامان سلام عزیزم .خیلی وقته نتونستم بیام و برات بنویسم آخه این مدت حسابی مشغول بودم.اول از همه با چند روز تاخیر هفت ماهگیت مبارک عمرم .جونم واست بگه یک هفته ای قبل از مسافرت سرماخورده شده بودی و البته خیلی خفیف بود و دکتر بهت دارو داده بود و نمی دونم از داروها بود یا مریضی که خیلی بداخلاقی می کردی و خوابت هم کمتر از قبل شده بود. تو این یک هفته بی خوابی های مامانو حسابی بیشترش کردی.از شش صبح که طبق معمول هر روز بیدار می شدی تا شب پنج دقیقه هم نمی خوابیدی حتی با وجود داروهای سرما خوردگی که خواب آور بودند و بدتر از همه اینکه تا صبح هم درست و حسابی نمی خوابیدی. غذاتو به زور و با دلدردی می خوردی و لاغر شده بودیو تو این مدت من کلی غصه ...