عسل عشق ماعسل عشق ما، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

عسل ؛ دنیای مامان

گشت و گزار آخر هفته و آب بازی

1393/5/22 19:25
نویسنده : مامانى عسل
247 بازدید
اشتراک گذاری

ململ خانم مامان جمعه هفته پیش از صبح تا غروب از خونه زده بودیم بیرون و رفته بودیم باغ و برده بودیمت ددر.

وقتی سر سفره مشغول صبحانه خوردن بودیم بغل بابایی نشسته بودی و بابا هم بهت مربا می داد و حسابی مزه مزه می کردیش و مهلت نمی دادی تا دوباره بهت بده و همه رو سرگرم مربا خوردنت کرده بودی.

بعد از نهار از بس این دایی عرفان آب بازی کرد که مامانو به هوس انداخت ببرتت داخل آب و هی دل دل کردم و آخرش دلو زدم به دریا و بردمت داخل آب .اولش فکر می کردم گریه کنی اما برعکس خیلیم خوشت میومد و چشمتو هم از آب بر نمی داشتی.اما  زودی از آب آوردمت بیرون تا سرما نخوری.

وقتی آقایون جمع مشغول برپا کردن آتیش بودند عسل جونم هم رو شکم مشغول نگاه کردن به آتیش بود و برای آتیش دست و پا می زدیو موش موشی می کردی.بابغاجون بغلت کرد و کنار آتیش بردت و تو هم با دیدن آتیش و بازی کردن های دایی حسن (دایی مامان ) ذوق می کردی.دختر گلم اون روز از صبح تا عصر خیلی بچه خوبی بودی و اصلا اذیت نکردی انگار گردش و تفریحو خیلی دوست داری.بازی می کردیو می خندیدی و وقت نهار هم مثل بچه های خوب لالا کردی.

پسندها (1)

نظرات (1)

خاله سانی
26 مرداد 93 13:03
وااای خوش به حالت چه جای با صفایی رفتیییی ایشا.. همیشه تو گردش و تفریح باشی عزیزمتو این هوای گرم پاهاتم گذاشتی تو اب حسابی میچسبه هاا
مامانى عسل
پاسخ
ممنون از لطفتون.آره خاله حسابی کیف کردم