عسل عشق ماعسل عشق ما، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

عسل ؛ دنیای مامان

پاییز

روزهای گرم تابستان به سرعت نور سپری شدند و نوبت روزهای شاد و دلنشین پاییز شد ،عروسکم این روزها هوای ناب پاییز هم در مقابل دلبری های تو کم می آورد ، دخترک برفی من آنقدر روزهایم با تو زیباست که گاهی فراموش می کنم چون گذشته عاشقانه به آسمان و کوه و باران پاییزی بنگرم ، آنقدر در مقابل دیدگانم برایم لحظات عاشقانه خلق می کنی که دیگر هوای دونفره و عاشقانه پاییز برایم عادی شده است. زییاترینم در این آخرین روزهای پاییزی از خدای برگهای پاییز می خواهم که هیچ وقت هوای دلت پاییزی نباشد . به دیدن تحمل آخرین برگ پاییزی نشسته ام و در دل آرزوی بارش اولین برف زمستان را دارم و آرزو می کنم که همیشه غمها و ناراحتی هایت همچون برگ های زرد شده از دلت فرو ری...
13 آذر 1393

شیرینکم ؛ نه ماهگیت ستاره باران

        دختر دردانه من ۹  ماهه شد عدد ماههاي با تو بودن به 18رسيد 9 ماه در وجودم و نه ماه در خانه گرم سه نفره مان،  ولي در وصف لذت لحظات ناب با تو بودن عدد و رقم بي معناست. 9 ماه انتظار دیدن روی ماهت بهترین و زیباترین لحظات زندگی من بود و دوباره عدد ۹ تکرار شد ولی ا ین بار با تو و در کنار تو نازنین دختر تکرار شد و چه تکرار زیبا و وصف ناپذیری . و من باز هم خدا را شاکرم به خاطر همه نعمتهایی که به ما داد به خاطر ۹ ماه با تو بودن چرا که بهترین لحظات را با تو تجربه کردم با خنده تو از اعماق قلبم خندیدم و با گریه تو تمام وجودم غمگین و لرزان شد . وقتی تو در خوابی به قامتت ...
25 آبان 1393

دهه محرم

عشق کوچولوی من از این روزهای قشنگ برات بگم که خیلی زود گذشتند . از بس شب ها زود می خوابی من و بابایی دوست داشتیم ببریمت و مراسم های عزاداری و هیئت هارئ ببینی و بالاخره یک روز که عصر خیلی خوابیدی یک ساعتی رفتیم بیرون و فقط چندتا عکس کنار علمات ها به یادگاری ازت گرفتیم. شب تاسوعا برای شمع روشن کردن به چندتا مسجد رفتیم و اولین مسجد با بابایی شمعتو روشن کردی و نمی دونم دعا و آرزوت چی بود ولی هرچی که بود می دونم  تو دل پاکت آرزوی قشنگی کردی.وقتی بابا می خواست شمعو بذاره دستتو می بردی جلو و سعی می کردی شعله های شمعو بگیری و خدارو شکر بابایی حواسش بود و دستت نسوخت و بعد از اولین مسجد هم آروم گرفتی بغل مامانی خوابیدی. روز عاشورا هوا خیلی ...
14 آبان 1393

لالالایی علی اصغر (مراسم شیرخوارگان حسینی 93)

لالا لالا لالایی گل پونه،قناریِ بی آب و دونه خدا خودش روزی رسونه،لالا لالا لالا، مادر تو بدون شیره،این لبِه یا این که کویره گریه نکن صدات میگیره،لالا لالا گفتم بگن به سقا،دیگه داره میشه دیر زودتر بیا و گرنه،بچه ام میافته از شیر گفتم بگن به بابات،فکری برا عطش کن مادر رو دست من، کم،به هوش بیا و غش کن لالا نشون نده انقدر گلوتو،وا کن دو دست کوچولوتو دعا بکن یه کم عموتو،لالا لالا لالا پرستوی سرخ و سفیدم کی گفته من شیرت نمیدم شیری نمونده ای امیدم،لالا لالا تا که عموتو داری،نیاد که نا امید شی عموت میاره آبو،نمیذاره شهید شی با گریه هات عزیزم،دل منو نسوزون از تشنگی، زبونو،دور لبت نپیچون مادر، تیری که...
14 آبان 1393

لالایی 5

شب تو آسمون، ماه هم خوابیده  لحافی از ابر، رویش کشیده   از توی جنگل، از اون پایینا صدایی میاد، صدایی تنها   ماه مهربون، دستش می گیره یه چتر ابری، تا پایین می ره   لالا لالایی، تق و تق و تاق دارکوبه بخواب، بی نور چراغ   لالا لالایی، جیک و جیک و جیک  باید بخوابی، گنجشک کوچیک   لالا لالایی، گردوی غلتون وقت خوابته، سنجاب شیطون   لالا لالایی،  لالایی لالا دخترم شده، وقت خواب حالا   رو بالش نرم، لحاف رنگین همش ببینی، خوابای شیرین   لالا لالایی لالا ...
24 مهر 1393

هشت ماهگی

عروسک قشنگم ماهگیت مبارک پلک جهان می پرید دلش گواهی میداد اتفاقی می افتد فرشته ای از آسمان فرود آمد عسلم بهترین آهنگ زندگیمان تپش قلب توست قشتگ ترین روزمان،روز شکفتنت دخترم ، برگ گلم دیروز هشتمین ماه زندگیت هم گذشت و وارد نهمین ماه از زندگیت شدی . چه روزهای شیرینی ، روزهای تلخ و شیرین. تلخی هایی که هر از گاهی پیش اومد تا بیشتر طعم شیرین تورو داشتنو بچشیم.من و پدرت به داشتنت ، بودنت افتخار می کنیم. عزیزکم روز به روز بزرگتر می شیو فرصت ما برای بودن در کنارت کمتر. به تو كه مي نگریم، همه زيبايي دنيا را، هر آنچه وصف شدني و هر آنچه توصيف ناپذير است را، يكجا مي بينیم... در يكايك لحظه هاي بودنمان، برايت س...
24 مهر 1393

کودک شیرینم ؛ روزت مبارک

  شعار يونيسف در آستانه روز جهاني كودك: جهاني شايسته كودكان ؛ جهاني بدون خشونت     کودکی غنچه ای از رود صداقت به صفای آب است کودکی صفحه ای از عشق و محبت به شکوه ماه است کودکی سلسله ی اشک به دنبال سرشت است کودکی لاله ی سرخ است به باغ امید جهان بی خنده های کودک معنا نخواهد داشت اگر کودک نبود نه پدر معنا داشت نه هیچ مادری بهشتی میشد هر کودک گلدانی است که از زیباترین گلدانهای معطر ، خانه ها را به نزدیکترین بهارها گره زده است این روزها اگر عاشقانه سپری میشوند به عشق بودن شماست دنیای کودکانه صمیمی تر...
17 مهر 1393

روزهای سخت بیماری

عسل نفسم  امروز اومدم تا از روزهای سختی که داشتیم برات بنویسم. عشق کوچولوی مامان چندشب پیش مثل همیشه ساعت های هشت و نه خوابت میومد و منم خوابوندمت و از بس خسته بودم من و بابا هم ساعت ده خوابیدیم.ساعت یازده شب به صدای گریه هات که با همیشه فرق داشت بیدار شدم.تا اومدم بغلت کردم داغی تنت حسابی مامانو ترسود .بهت شیر دادم و پوشکتو عوض کردم . یکی دو ساعتی بیدار بودیم و مدام بی تابی می کردی و منم تبتو اندازه گرفتم و دیدم تبت پایین نمیاد و بهت قطره دادم.یک ساعت بعد از قطره خوردن خوابیدی و من دیگه خوابم نمی برد و نگرانت بودم که چرا بی دلیل تب کردی اون هم اینقدر بالا .اول با خودم فکر کردم چون دیگه هوا سرد شده و شما هم اصلا موقع خواب نمی ذا...
14 مهر 1393