عسل عشق ماعسل عشق ما، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

عسل ؛ دنیای مامان

نوروز 95

انتظار کشیدن برای رسیدن به مقصد وقتایی که عسل به هیچ وجه جلو نشستن و خوابیدن تو  بغل مامانو با هیچ چیز عوض نمی کنه تحت هیچ شرایطی نوروز 95 شروع یک سال جدید در کنار هم شمال دخترک درحال شکار ماهی کوچولو اولین دیدار عسل با دریا بعد از چند ماه و ذوق زدگی بیش از حد عسلک در حال خرید شیطنت ها و کارهای خطرناک فندقی عسلک عاشق نشستن لب پنجره گردش و تفریح و قایق سواری دو وروجک خسته از بازی ...
13 تير 1395

آخرین روهای سال

  با تو میمانم بی آنکه . . . دغدغه های فردا را داشته باشم  زیرا میدانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت . .  معنای زنـــده بودن من... با "تـــو" بودن است... "دخترکم ، بیا سال خوبی را برای خودمان خلق کنیم..." به فکر آمدن روزهای خوب نباشیم ! آنها نخواهند آمد …به فکر ساختن باشیم... روزهای خوب را باید ساخت... آرزو ميكنم بهترين معمار سال جدید باشيم.. ...
14 اسفند 1394

یکی یه دونه دختر

  قربون چشای معصومت آموزش خودآرایی دلبرکم مرحله به مرحله و مصور و در نهایت دخترک راضی از شیطنتهایش توت فرنگی جون مشغول نی نی بازی و الو بازی این وروجک شیطون مثلا داره می خوابه؟!!! روز های نزدیک عید....به به عجب هوایی!!! به کجا چنین شتاب...
11 اسفند 1394

روزهایی که گذشت...

دلبرک من این چند وقت خیلی کم وقت پیدا می کردم تا بیام و واست پست بذارم. عکس های این پست مروری بر خاطرات و اتفاقات جامانده است. از مهم ترین اتفاقات این بود که وقتی برای عمل چشم بابایی رفته بودیم مشهد تو ماشین متوجه شدم تب داری که تبتم خیلی بالا بود و لپ های نرم و لطیفت سرخ سرخ شده بود .تا وقتی که برگششتیم و رفتیم دکتر مدام با قطره و پاشویه و سعی می کردم کمی تن تب دارتو خنک کنم . دکتر گفت این بیماری از خانواده تبخال و ته گلو دونه های سفیدرنگی می زنه که درد و سوزش داره و تب بالا و باعث بی اشتهاییت میشه و خوشبختانه گوشهات درگیر نشده بود و بعد از دو روز تبت قطع شد و کم کم اشتهات داشت خوب می شد که یه شب وقتی بیدار شدم دیدم روی زمین خوابیدی و هم...
28 بهمن 1394

تولد دو سالگی

امروز چه روز خوبیه خونه شده چه روشن پر از صدای بچه هاست روز تولد من امروز همه دوستای من تو خونه ما هستن همه کنار همدیگه نزدیک من نشستن شمع هارو من فوت می کنم تا صد سال زنده باشم کنار مادر و پدر همیشه پاینده باشم کاغذای رنگ و وارنگ تو خونه کرده غوغا بادکنکای جشنمون قشنگه قد دنیا دوستم به من هدیه داده  یه توپ رنگی رنگی هیچکی تا حالا ندیده هدیه به  این قشنگی پ.ن1:گل دختری اول ...
28 بهمن 1394

.: عسل عشق ما 2 سالگیت مبارک :.

در ستاره بارانِ میلادت میان احساس من تا حضور تو حُبابی است از جنس هیچ تا لمس نگاه تو آسمانی است به بلندای عشق جشن میلادت را به پرواز می روم دراین خانگی ترین آسمانِ بی انتها آسمانی که نه برای من نه برای تو که تنها برای “ما” آبیست چگونه بخوانمت که هیچ کلمه و جمله ای بیانگر احساسم به تو نیست دو سال گذشت ، من و پدرت چقدر خوشحالیم بخاطر این 730 روز داشتنت. دومین سالروز زمینی شدنت مبارک فرشته مهربونم.       ...
21 بهمن 1394

نماز خواندن های خاطره انگیز

نماز خواندن های من با وجود تو عالمی دارد. به وقت شلوعی و اذیت کردن هایت تا می گویم عسلک برویم و باهم نماز بخوانیم دخترک زودتر از من جلوی کشو منتظر است تا من جانماز یادگار روزهای خانه خدا را بیرون بیاورم و دخترک به نماز بایستد.لبخند است که بر روی لبانت کم کم جاخوش می کند .نماز پهن می شود و من مقنعه و چادر بهر سر به نماز می ایستم و تو لحظه به لحظه با خنده هایت همراهیم می کنی.قامت می بندم و تو مقابل من می ایستی و به رسم من سرت را پایین می اندازی و با حرکت لب و دهان من لبانت را تکان می دهی وو می خندی. کم کم شیطنت هایت شروع می شود و زیر چادر من می چرخی و بازی می کنی. هنگام رکوع چسبیده به پاهایم دراز می کشی تا نتوانم بنشینم چون می دانی هنگام سجده ...
10 بهمن 1394