عسل عشق ماعسل عشق ما، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

عسل ؛ دنیای مامان

اولین سرسره بازی

1393/4/27 14:11
نویسنده : مامانى عسل
635 بازدید
اشتراک گذاری

دختر شیطون و دوست داشتنی مامان روز به روز شیطونی هات بیشتر می شه و وقت هایی که باهات بازی می کنیم ذوق می کنیو تند و تند دست و پا می زنیو با صدا می خندی .دو روز پیش بعد از ظهر  از خواب بیدار شدی وقتی داخل تختت گذاشتم سعی می کردی توپتو بگیری و بازیت گرفته بود . وقتی توپتو رو زمین می زدم و بالا و پایین می رفت خوشت میومد و می خندیدی و قهقهه می زدی از اون روز من و بابا فهمیدیم دختری خیلی توپ بازی دوست داره.وقتی روی توپت می ذاریمت طبق معمول سعی می کنی بخوریش مثل این عکس که باباجون رو توپ نگهت داشته و تو هم اینقدر قشنگ به مامان نگاه می کنیو خوردنی شدی حسابی.

قربونت بشم جدیدا لب پایینتو جمع می کنیو می خوریش و منم کلی کیف می کنمزیبا.

اینجا با بابا بازی می کنیو قایم شدی که بابایی نخورتت از بس شیرینی.خطا

همون شب مامانجونی آش درست کرده بود و قرار بود افطاری بریم بش قارداش آخه هواش خیلی خوبه.به انفاق مامانجونیناو مادربزرگ و خاله مامان و دایی مامان رفتیم بشقارداش.دختر گلم نونوهای خوشگلشو پوشید و با مامان و باباش سوار ماشین شد تا بریم دردر.اونجا که رسیدیم هوا خیلی خنک بود و باد میومد و مجبور شدیم لباساتو عوض کنیم تا سرما نخوری.سر سفره افطار بهانه گیری هات شروع شد و یه تکه نون دستت دادیم و تو هم تلاش می کردی بخوریش اما نمی تونستی خندونک.

بعد از افطار و چایی خوردن با خاله جونینا رفتیم تا دخترم تاب سرسره بازی کنه .چون نور خیلی خوب نبود نشد زیاد ازت عکس بگیرم و اونهایی هم که گرفتم خیلی خوب نشدندو نذاشتمشون.فلاش دوربین چشاتو اذیت میکرد و سریع می بستیشون.

موقع برگشتن هم چون خیلی وقت بود از ساعت خوابت رد شده بود تو ماشین خوابیدی و وقتی رسیدیم خونه از بس از این تاب و سرسره ها بالا پایین رفته بودی هلاک و خسته شده بودیخندونکچشمک و با لباس عوض کردن هم از خواب بیدار نشدی.

پسندها (7)

نظرات (4)

مامان و بابا
28 تیر 93 23:53
سلام عسل جونم حتما سرسره بازی خیلی بهت خوش گذشته همیشه خوش باشی عزیز دلم بوس بوس
مامانى عسل
پاسخ
آره خاله جون خیلی زیاد......ممنونم
مامان مینای آرتین
29 تیر 93 15:37
بخورمت شیرین تر از عسل... قربون لبهای کوچولوت آرتینم اینکارو میکنی خیلی ناز شدی خاله... فرار کن بابا نخوردت شیرین خانم
مامانى عسل
پاسخ
مرسی خاله جون....آره دیگه قایم شدم بابام منو نبینه
مامان و بابا
4 مرداد 93 21:26
سلام دوست گلم ممنون که به ما سر زدی عسل جونمو ببوس
مامانی اریان
6 مرداد 93 17:28
استشمام عطر خوش بوی عید فطر از پنجره ملکوتی رمضان گوارای وجود پاکتان و صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت... دوست عزیزم عید مبارک
مامانى عسل
پاسخ
عید شما هم مبارک دوست عزیز و مامان مهربون