رویای مادرانه
فرشته کوچکم ؛ عسل دستت را اینگونه به دور انگشت پدر حلقه می کنی و من پر از احساسات خوب می شوم برایت ، برایش ، برای خودم برای همه این روزها و ثانیه های مملوء از عشقمان پر از احساسات خوب می شوم و فکر می کنم و می روم به عالم رویا پیش بینی می کنم روزهای خوب آینده ات را اینکه تو همچنان خوبی و پاک ، مهربان و نیک سرشت آن روزهایی را که بزرگ شده ای عجب لحظات شکوهمندی تو را نگاه می کنم و مست می شوم روزی را می بینم که همدم شده ای ، یار و غمخوار مادر شده ای دوش به دوش کنارم راه می روی دختر دردانه بابا شده ای روزی را می بینم که تحصیلاتت را به پایان رسانده ای و من...