عسل عشق ماعسل عشق ما، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

عسل ؛ دنیای مامان

زمان پیری

1392/12/13 7:41
نویسنده : مامانى عسل
215 بازدید
اشتراک گذاری

فرزندم!

آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی 

اگر هنگام غذا خوردن لباس هایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم ، اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است ؛ صبور باش و درکم کن.

به یاد بیاور وقتی کوچک بودی مجبور می شدم روزی چندبار لباسهایت را عوض کنم .

برای سرگرمی با خواباندنت مجبور می شدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم.

وقتی نمی خواهم به حمام بروم ، مرا سرزنش نکن.

وقتی بی خبر از پیشرفت ها و دنیای امروزی سوالاتی می کنم ، با تمسخر به من نننگر.

وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه ام یاری نمی کند ، فرصت بده و عصبانی نشو.

وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند  ، دستانت را به من بده.....همانگونه که اولین قدم هایت را در کنار من برداشتی.

زمانی که می گویم می خواهم بمیرم ، دیگر عصبانی نشو.....روزی خود تو خواهی فهمید.

از اینکه در کنارت و مزاحمت هستم ، خسته و عصبانی نشو؛یاریم کن همانگونه که یاریت کردم .

کمک کن با شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم.

عزیزترینم!

بدون هیچ منتی تو را تر و خشک خواهم کرد و همواره دعا می کنم روزهای پیری و ناتوانی ات ، آن زمان که دیگر مادری نیست که به تو خدمت کند ؛ دیگران به تو محبت کنند.

آری این رسم روزگاریست که به آن وارد شده ای که بی دعای مادر تنها خواهی ماند.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)