هندونه شیرینم ؛ یلدایت مبارک
ثانیه ها را دوست دارم...
صدای قدمهایشان را
صدای سکوت بلندشان را
حتی گرد و غبار یکی شدنشان را !!
وشوخی های جدیشان را!!
آن هنگام که کتاب عمر را می نگارند.
دخترم ...نازنینم ...
ثانیه ها همیشه هستند
اما همین که رفتند ...
برای همیشه رفته اند
انچه مانده نقشی است که بر دل ها زده اند
دردانه ی قشنگم
ثانیه ها به قدر یک لبخند کوتاهند
و به قدر یک لبخند با ارزش
همه ؛ ثانیه ها را دوست دارند
حتی شب و روز!
که در کشاکش ثانیه ها
به یلدا رسیده اند!
شاید هم یلدا فرشته ی مهربان ثانیه هاست !
و با صدای دلنوازش می گوید:
چون خورشید باش
تا همه ی ثانیه ها از آن تو باشد
دخترم...
یلدا را دوست دارم
در چشمان قشنگ یلدا
برق ثانیه ها را می بینم!
همان ثانیه هایی که ...
به قدر یک لبخند کوتاهند
و به قدر یک لبخند با ارزش
یلدا را دوست دارم
چون با نگاه مهربانش می گوید:
رمز ماندگاری ثانیه ها
در کنار هم بودن
همدل بودن
و نشاندن لبخندی بر لبی است...
در همین یلدای دوست داشتنی آرزو می کنم پروردگار آرامش را بر قلبت
همچون دانه های برف آرام و بی صدا بباراند
هندوانه قصه زندگیت دلچسب و شیرین باشد
انار آرزوهایت رنگین
پسته خاطراتت نمکین
روزگارت عاشقانه
و خوشبختیت چون یلدا بلند باشد
خورشیدک تابان زمستانیم یلدایت مبارک
هندونه شیرینم امسال اولین یلدای تو و اولین یلدای سه نفره مان بود هرچند که سال گذشته نیامده حال و هوای بودنت هم درکنارمان بود.امسال به عادت هرسال شب یلدا و تولد دایی عرفانو یکی کردیم و خونه مامان جون (مامان ) بودیم و به دلیل شب وفات چند روزی زودتر چله نشینی کردم و شب یلدا هم خونه مادربزرگ مامان بودیم.
دخترم شب تولد دایی خیلی دختر خوبی بودی و اصلا اذیت نکردیو به نوبه خودت کمک حال ما بودی . شاممون که از بیرون سفارش داده بودیم و کار خاصی نداشتیم و خودمونو مشغول خوردنی های یلدا کرده بودیم . وقتی شیرینی هارو درست می کردیم همش چهار دست و پا می رفتی طرف شیرینی ها و می خوردی هرچند بیشتر همه جارو کثیف می کردی تا شیرینی خوردن.خلاصه بگم که همه چیز اون شب خوشمزه و خوردنی شده بود چون تو هرکدومشون یه دستی برده بودی. موقع بریدن کیک و عکس گرفتن حسابی خوابت گرفته بود و بی قراری می کردی و به زور همین چندتا عکسو ازت گرفتیم.
اینم هندونه شیرین یلدای ما