لالالایی علی اصغر (مراسم شیرخوارگان حسینی 93)

لالا لالا لالایی گل پونه،قناریِ بی آب و دونه

خدا خودش روزی رسونه،لالا لالا

لالا، مادر تو بدون شیره،این لبِه یا این که کویره

گریه نکن صدات میگیره،لالا لالا

گفتم بگن به سقا،دیگه داره میشه دیر

زودتر بیا و گرنه،بچه ام میافته از شیر

گفتم بگن به بابات،فکری برا عطش کن

مادر رو دست من، کم،به هوش بیا و غش کن

لالا نشون نده انقدر گلوتو،وا کن دو دست کوچولوتو

دعا بکن یه کم عموتو،لالا لالا

لالا پرستوی سرخ و سفیدم

کی گفته من شیرت نمیدم

شیری نمونده ای امیدم،لالا لالا

تا که عموتو داری،نیاد که نا امید شی

عموت میاره آبو،نمیذاره شهید شی

با گریه هات عزیزم،دل منو نسوزون

از تشنگی، زبونو،دور لبت نپیچون

مادر، تیری که خورد به چشم ساقی

تیری که خورد به مشک ساقی

با حنجرت کرده تلاقی،چیزی ازت نمونده باقی

مادر، حرمله میخنده عزیزم،دل منو کَنده عزیزم

سرت به مو بنده عزیزم

خون تو دست بابا،به دست آسمون داد

آروم آروم خوابت برد،تا تیر تو رو تکون داد

 برا جوونی تو، چه نقشه ها که داشتم

عصای دستمو، کربلا جا گذاشتم

 دیشب خواب میدیدم دلم رو بردی

سه چهار تا دندون در آوردی،از دست من غذا میخوردی

اما امشب،دلشوره دارم گاه و بی گاه

نگنه گُلِ جونم آااااااه،ببینمت رو نیزه تو راه

علی    علی

یادت باشه یه بارم،به من مادر نگفتی

مواظب خودت باش،از روی نی نیفتی

دلم شکست تا دیدم،گهوارتو شکستن

رو ناقه دست من رو،رو نی سرت رو بستن

لالا حرمله میخنده عزیزم،دل منو کَنده عزیزم

سرت به مو بنده عزیزم،لالا لالا

دختر عزیزم امسال اولین محرم زندگیت رو داشتی .....محرم بزرگتریم اتفاق تاریخ زندگی همه انسان هاست که یادآور ایثار و صبوری و ایمان است.ماه بزرگانی چون حضرت ابوالفضل(ع) که با شجاعت و جانبازی لقب سقای دشت کربلا را از آن خود کرد، او برای آوردن آب برای کودکان رفت اما نتوانست بازگردد و به شهادت رسید.حضرت علی اکبر(ع) جوانی که در صورت و سیرت شبیه ترین مردم به رسول خدا(ص) بود و آن گاه که به میدان رفت امام حسین(ع) گفت:« خدایا شاهد باش که با این قوم، جوانی مبارزه می کند که از جهت سیرت و اخلاق و منطق شبیه ترین مردم به رسول توست...» او هم با دلاوری به دست دشمنان اسلام شهید شد.شجاعت و شهامت قاسم بن حسن(ع) نوجوانی 14 ساله که عزم جهاد کرد و به میدان مبارزه رفت، دلیرانه جنگید و به شهادت رسید.علی اصغر طفل 6 ماهه امام حسین(ع) که از شدت تشنگی می گریست و امام او را روی دست گرفت و فرمود: ای لشگر اگر بر من رحم نمی کنید پس بر این طفل رحم کنید که ناگهان حرمله تیری به جانب آن شیرخوار رها کرد.امیدوارم صاحب این روزهای قشنگ همیشه یار و نگهدار تو و همه کوچولوهای پاک دنیا باشه.روز جمعه مراسم شیرخوارگان حسینی بود که من و تو به همراه مامانجون و عرفان جون و آرزو جون به این مراسم رفتیم و تو دختر یکی یه دونمو بیمه حضرت علی اصغر کردم.اولین باری بود که تجربه اش می کردم و اینقدر این مراسم قشنگ بود که هیچ وقت نمی تونم فراموشش کنم.صبح وقتی لباس هاتو پوشوندم با باباجون چندتا عکس ازت گرفتیم و تو هم حسابی بازیگوشی می کردی و حسابی عکس گرفتن ازت سخت بود و بعد از چندتا عکس تازه متوجه شدم سربند یا حسین و برعکس بسته بودم.

وارد مراسم که شدم با صدای لالایی های مداح و گریه های بچه ها و مخصوصا بلندگوهای داخل سالن شروع کردی به گریه کردنو اصلا آروم نمی گرفتی و خلاصه بعد از یک مقدار شیر خوردن و نون خوردن آروم شدی و فقط چندتا عکس موقع مراسم آرزو جون تونست ازت بگیره.انشالله علی اصغر حافظت باشه و تمام بچه های مریض دنیا شفا پیدا کنند و دل هیچ مادری از درد و مریضی بچه اش بی تاب نباشه و خدا دامن همه مادرانی که از نعمت مادر بودن بی بهره موندنو سبز کنه.