عکس 8
قربون اون لبهای غنچه و کوچولوت بشم اینقد اخم نکن ما که دلمون خون شد گناه داره اون جوجوی بیچاره مامان جان نخورش دست تپلی بازهم مشغول دست خوردن اونم نه یکی ، دوتا دوتا لباسی که مامان جون (بابا) از بندر ترکمن واست خریده و البته عسلی ریزه میزه هنوز لباس بزرگه برات عجب نگاه نافذی داره دخترم فدای خوابیدنت که معلوم نیست خوابی یا قهر کردی میکی موس مامان و بابا ...