عسل عشق ماعسل عشق ما، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

عسل ؛ دنیای مامان

من مادرت هستم...

عزیزترینم,فرزندم  من مادرت هستم... من با عشق, با اختیار, با اگاهی تمام پذیرفته ام که مادرت باشم  تا بدانم خالقم چگونه مخلوقش را دوست میدارد هدایت میکند و در برابر خواسته های تمام نشدنی اش لبخند میزند و در اغوشش میگیرد من یک مادرم هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد...  من به اختیار مادر شدم تا بدانم معنی بی خوابی های شبانه را تا بیاموزم پنهان کردن درد را پشت همه حجم سکوتی,که گاه از خودگذشتگی نامیده میشود...  تا بدانم حجم یک لبخند کودکانه ات می تواند معجزه زندگی دوباره ام باشد... من نه بهشت می خواهم نه اسمان و نه زمین ...  بهشت ...
20 آبان 1394

خوشبختی...

سر می گذارم روی صورت ات! گونه ام روی گونه ات، مماس. غرق لذت و تمام حس های خوب دنیا می شوم بس که لطیف ست،  درست مثل برگ گل! حالا پایین تر؛ بر روی سینه ات، یادم هست آرزویش را داشتم... صدای پای قلب کوچکت، بالا و پایین رفتن سینه ی گرم و مهربانت. می دانی؛ هر بازدم تو، دم جــــــــانانه ای ست برای من... چقدر تجربه کردن بعضی چیز ها ناب و کم نظیر ست. من چقــــدر خوشبختم با تو، مادر... ...
20 آبان 1394

دختر نازنینم روزت مبارک

دختر یعنی همدم دردهای مامان دختر یعنی دلسوزی واسه خستگیای بابا دختر یعنی صندوقچه اسرار برادر دختر یعنی رازدار خواهر دختر یعنی یه عالمه گریه های یواشکی دختر یعنی یه دل پردرد اما صورت همیشه خندون دختر یعنی خنده های از ته دل دختر یعنی ناز و ادا در آوردن های الکی دختر یعنی عشق ژست گرفتن و عکس گرفتن دختر یعنی پاکی و ظرافت دختر یعنی زاده شده از لبخند خدا لبخند کوچک خدا دوستت دارم ، روزت مبارک دخترم ...
9 شهريور 1394

این روزهای باتو بودن

نازنین مامان بعد از چندماه تاخیر بالاخره اومدم تا واست بگم البته عذرم موجهه.فرشته کوچک من اگر بخوام روز به روز این چندوقتو برات بگم باید ساعت ها بشینم و بنویسم برات و تاجایی که امکانش باشه همه چیو خلاصه می کنم . قندیلکم با چند  روز تاخیر هجده ماهگیت مبارک نفسم . خدارو هزاران بار شکر می کنم به خاطر داشتنت . دخترکم حالا هشت تا مروارید سفید و براق ( دندان های پیش مرکزی بالا و پایین و آسیاب دوم دو طرف بالا و پایین ) داری که به سختی در آوردی مخصوصا دوتا از دندونات به تب و اسهال دو روزه انداختت اما خداروشکر الان حالت خیلی خوبه .واکسین هجده ماهگی هم یکی از اون واکسن های سخت و دردناک بود الهی بمیرم برات که تا دو سه روز نمی تونستی پاتو...
9 شهريور 1394

همسر عزیزم سالروز تولدت مبارک

تمام ترانه هایم ترنم یاد توست و تمام نفس هایم خلاصه در نفس های توست ای زلال تر از باران و پاک تر از آیینه ، به وجود پر مهر تو می بالم و تو را آنگونه که می خواهی دوست دارم ای مهربان ، پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمان ها پر خواهد گشود و زیبایی ات را به رخ فرشتگان خواهد کشید تبسمی از تو مرا کافیست که از هیچ به همه چیز برسم همسر مهربانم دوستت دارم سالروز تولدت و سالگرد ازدواجمان را از همینجا بهت تبریک می گم و خوشحالم که در کنارم هستی. عاشقانه به وجود هر دوتان می بالم دخترک سبیل شکلاتی ...
7 شهريور 1394

پانزده ماهگی و اتفاقات اخیر

چراغ خونمون سلام بعد از چند هفته بالاخره اومدم تا سری به اینجا بزنم و واست بنویسم. جونم واست بگه تعطیلات روز پدر به همراه مامانجونینا شمال بودیم.یک روز تو آشپزخانه مشغول کار بودیم که دستتو از کابینت ها برداشتی و به سمت مامان رفتی بعدم های کوچولوتو برداشتی و به سمتم اومدی و اشک شوق  از چشمام سرازیر شد و هممونو حسابی خوشحال کردی.بابایی هم برای اینکه گل دختریمون راه بیفته واکر یا همون به قول قدیمیا خرک ساخت البته به شکل امروزیش و اسباب بازی هاتم داخلش می زاریم و شماهم میریو خرکو برمیداریو تو خونه راه میفتی و بعد هم سرگرم بازی با اسباب بازیهات میشی.مامان جونینا هم به مناسبت اولین قدم هات یک جفت کفش تابستونی واست خریدن.راستی دخترم با کلی ...
11 خرداد 1394

نی نی رفته به حموم

مامان جونم مامان جون ، نی نی رفته به حمام زود باش بیا پیش من ، کارهاتو زود کن تمام   مامان مهربونم ، دوستم داری می دونم شامپو بزن به موهام ، می خوام تمیز بمونم   چشام داره می سوزه ، آبی بریز رو گونه ام لیفی بزن به تنم ، این گل خوشگل منم؟ آبی بریز روی سر ، صابونارو زود ببر پاهام میاد قلقلک ، خسته شدم کن کمک حوله ام رو زود بپوشم ، کف نمونه تو گوشم وقتی که خشک شد تنم ، لباسامو می پوشم   مامان جون عزیزم ، ببین چقدر تمیزم نی نی ناز وتپل ، خوشگل و ریزه میزه ام ...
9 خرداد 1394

پدرم روزت مبارک

پدرم که خونه باشه شیرهای خونه چکه نمی کنه پدرم که خونه باشه شیشه پنجره ها هرگز ترک خورده نیست پدرم که خونه باشه دیگه هیچ وسیله خرابی تو خونه نیست پدرم که خونه باشه همیشه بوی نون داغ خشخاشی تازه اول صبح میاد پدرم که خونه باشه چای تازه دم مادر همیشه براست پدرم که تو خونه قدم بزنه صدای پاش آرومم می کنه یک دلگرمی خاص ... پدرم که خونه باشه مادرم همیشه سرش بالاست قامت برادرم راسته راسته خواهرم همش ناز میاره براش پدر که باشه من دلم قرصه قرصه پدر که باشه تو سحری ماه رمضون با عوض کردن موج رادیو حالت آرامش بخشی بهت دست می ده اگر پدرن انقدر پیره که شیرهای خونه چکه می کنن یا بوی نون خشخا...
22 فروردين 1394

قند تو قندونم چهارده ماهگیت مبارک

فندق کوچولوی مامانی سلام عشقم، چهارده ماهگیت مبارک. مامان قربون قد و بالات روزها با سرعت تمام از پی هم می گذرند و روز به روز بزرگتر و شیرین تر می شی و صد البته شلوغ تر و بازیگوش.این روزها به همه چیز خیلی بیشتر توجه می کنی . وقتایی که شروع می کنم ازت تعریف کردنو میگم به به عسل چه خوشگله به عکسای روی دیوار نگاه میکنی و بعضی وقتهام برای خودت دست میزنی قربونت برم که انقدر خودتو تحویل می گیری. از همه جا میری بالا از آینه دراور ، از دسته های گاز می گیری و میری بالای دسته های فر و پاهاتو به شیشه می چسبونی و خودتو تاحدودی بالا میکشی.از کشوهای کابینتها می گیری و پاهاتو میزاری روشو بالا میری.خلاصه که خیلی شلوغ و شیطون شدی. وقتی چیزی می خوای که نباید ب...
22 فروردين 1394